گفت:عشق آسو دگيست ,خيال است...خيالي خوش...

گفت:ماندن است ....فرو رفتن در خود است....

گفت:خواستن و گرفتن و براي خود کردن است....

گفت: عشق ساده ست ، همين جاست دم دست و دنيا پر شده از
 
عشقهاي زود....

گفت: عشق دروغي بيش نيست....
 

گفتم: تو عاشق نبودي و نيستي........

گفتم:عشق يک ماجراست ، ماجرايي که بايد آن را بسازي....

گفتم:عشق درد است ...

گفتم:عشق رفتن است عبور است ، نبودن است...

گفتم: عشق تضاد است....

گفتم:عشق جستجوست ، نرسيدن است...... نداشتن و بخشيدن است....

گفتم:عشق آغاز است , دير است و سخت است....

گفتم:عشق زندگيست ولي از يه نوع ديگه.....


به فکر فرو رفت و گفت عاشق نبوده ام ...

گفتم عشق راز است ....

راز بين من و توست و بر ملا نمي شود ....

هيچ وقت پايان نمي يابد . مگر به مرگ.....

آهي سردي کشيد....

ديگه هيچي نگفت....

سرشو انداخت پائين و آروم از پيشم رفت....

نظرات شما عزیزان:

شبهاى بى ستاره

ساعت8:56---21 آذر 1392

عشق عجيب است ، بار اول اسمش عشق ، بار دوم اسمش هوس ، عشق را معنايى نيست ، عشق را هزاران در است ، عشق نان زير كباب است ، كباب كه تمام شد ، نان زير كباب به دنيايى مى ارزد ، عشق زيباست ، به اندازه اى زيباست كه جانت را طلب مى كند ، عشق بى انتهاست به اندازه ريگهاى بيابان ، عشق رفتنيست ، مرام عشق اينگونه است ، عشق راست است ولى از نوع جاده خاكيش ، اگر عاشق شدى به جاده خاكى زدى ، بماند . . . . . اين است ناگفتهاى عشق . . . . .

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: